جدول جو
جدول جو

معنی ابن عبدالعزیز - جستجوی لغت در جدول جو

ابن عبدالعزیز
(اِ نُ عَ دِلْ عَ)
ابوجعفر ادریسی. کاتب ملک کامل سلطان مصر. صاحب کتاب انوار علو الاعلام فی الکشف عن اسرار الاهرام و عبدالقادر بغدادی متوفی بسنۀ 1094 ه. ق. آنرا تصحیح کرده. وفات ابوجعفر به سال 623 ه. ق. بوده است
ابوحفص عمر بن عبدالعزیز بن مروان بن حکم. هشتمین خلیفۀ اموی. رجوع به عمر بن عبدالعزیز شود:
یکی از بزرگان اهل تمیز
حکایت کند زابن عبدالعزیز.
سعدی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(غِ عَ دُلْ عَ)
محلتی از محلات اصفهان که سابقاً خارج از باروی شهراصفهان بوده است. (از ترجمه محاسن اصفهان ص 51)
لغت نامه دهخدا
ابن عبدالعزیز بن رجب حموی. حافظ قرآن. متولد حماه (655 / 737 هجری قمری). (دررالکامنه ج 2 ص 17)
لغت نامه دهخدا
ابن عبدالعزیز ابوالسفاتج (ج سفته). بزّاز کوفی. شیخ طوسی در رجال خود او را از اصحاب صادق (ع) شمرده و ابن غضائری در رجال کنیت وی را ابویعقوب و ابوالسفاتج هر دو آورده است و گویند از ابوعبدالله روایت کند. علامه در خلاصه الاقوال و حسن بن داود در رجال خود نیز شرح احوال او آورده اند. (تنقیح المقال ج 1 ص 114)
لغت نامه دهخدا
ابن عبدالعزیز بن احمد کتانی. او راست: ذیل وفیات النقلۀ ابوسلیمان
لغت نامه دهخدا
ابن عبدالعزیز سجلماسی ادیب و شاعر. مولد او سجلماسه به سال 1085 هجری قمری و منشاء وی نیز همان شهر است و پس از قضای مناسک حج بمصر رفت و بدانجا درگذشت
لغت نامه دهخدا
ابن عبدالعزیز بن ابی دلف العجلی. چهارمین از حکام بنی دلف کردستان از 265 تا 280 ه. ق
لغت نامه دهخدا
ابن عبدالعزیز احمد بن ثرثال بغدادی. محدث است و او راست: جزئی مشهور در حدیث
لغت نامه دهخدا
ابن عبدالعزیز الجوهری. ابوعبیدالله محمد بن عمران المرزبانی در الموشح از وی روایت کرده است. (الموشح چ مصر صص 28، 39، 45، 49، 59، 60، 64، 72، 75، 103، 106، 108، 112، 118، 121، 130، 134، 136، 141، 142، 159، 162، 165، 166، 177، 186، 189، 203، 208، 210، 216، 217، 220، 227، 240)
لغت نامه دهخدا
ابن عبدالعزیزاللغوی. یاقوت گوید او صاحب کتاب خلق الانسان است و یکی از علمای لغت است و از ابی عبید قاسم بن سلام و ابی الحسن علی بن المغیره بن الاثرم و اللحیانی و ابی نصر احمد بن حاتم و سلمه بن عاصم التمیمی و ابی عبدالله محمد بن زیاد و دیگران روایت کند و از او ابوالفوارس داود بن محمد بن صالح المروزی النحوی معروف به صاحب ابن سکیت و پسر وی عبدالعزیز بن ثابت روایت کنند و نام ابی ثابت پدر او عبدالعزیز است و او از اهل عراق مردی جلیل القدر وموثوق به و در لغت مقبول القول بود و به وراق ابی عبید شهرت داشت - انتهی. و صاحب روضات الجنات گوید: و ظاهر این است که این مرد بعینه همان ثابت بن ابی ثابت علی بن عبدالله الکوفی الصفدی است یعنی همان کس که باز یاقوت نقل کرده است و گوید که وی از کبار کوفیین است مثل اصحاب ابی عبیدالسلم نحوی لغوی. و فصحاء عرب را دیده است و کتبی چون مختصر فی العربیه و کتاب خلق الانسان و کتاب الفرق و کتاب خلق الفرس و کتاب الدعاء و کتاب الوحوش و کتاب العروض دارد چنانکه صاحب طبقات النحاه نیز همین معنی را تقویت کند و به قولی اسم پدر او سعید و بعضی محمد گفته اند و بنابراین او غیر از ابی الفتح ثابت بن محمدالجرجانی الاندلسی النحوی است که اونیز در عربیت امام و قیم بعلم منطق بود و جمل زجاجی را شرح کرده است و از ابن جنی و از ابن عیسی الربعی روایت دارد و بادیس عمید صنهاجه او را بتهمت قیام برامیر با پسر عم او در محرم سال 431 هجری قمری بکشت
لغت نامه دهخدا
ابن عبدالعزیز بن عیسی بن سیار، ابوالحسن الدعاء، معروف به ’ابن الحصری’ از ابوبکر بن مالک قطیعی، واسحاق بن سعد بن الحسن بن سفیان النسوی سماع حدیث کرده. خطیب گوید: من خود از او حدیث فراگرفته و به قید کتابت آوردم. از بندگان صالح خداوند بشمار میرفت. و مردی پارسا بود و صدوق. از او شنیدم که گفت مولدش در سال 356 هجری قمری بوده، و در ماه جمادی الاخره یا رجب سال 425 از دنیا رحلت کرد. (تاریخ خطیب ج 9 ص 358)
لغت نامه دهخدا
(عَ دُلْ لَ)
ابن عبدالعزیز بن ملک. فقیه حنفی است. از آثار اوست: مبارق الازهار فی شرح مشارق الانوار فی الحدیث. شرح المنار فی الاصول و جز آن. وی در حدود سال 885 هجری قمری درگذشت. (از الاعلام زرکلی)
لغت نامه دهخدا
(عَ دُلْ مَ لِ)
ابن عبدالعزیز السلولی. از شعراء و فصحائی است که به خلفا نپیوست و امرا را مدح نگفت. وی در حدود سال 100 هجری قمری درگذشت. (از الاعلام زرکلی)
لغت نامه دهخدا
ابن عبدالعزیز. از شاگردان و روات ابوعبید قاسم بن سلام است. وفات او در سال 287 هجری قمری بوده است. (از الفهرست ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا